نشست علمی «ديدگاه های شيخ صدوق(ره) درباره اهل سنت و احاديث آنها»
نشست علمی «ديدگاه های شيخ صدوق(ره) درباره اهل سنت و احاديث آنها» با ارائه حجه الاسلام و المسلمين محمود کريميان در تاريخ يکشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۶ در مرکز تخصصی علوم حديث واقع در قم، بلوار شهيد صدوقی، مجتمع آموززشی شهيد صدوقی برگزار گرديد. آنچه در ادامه می آيد، خلاصه ای از مطالب مطرح شده در اين نشست است:
شیخ صدوق، محدث و فقیه تمامعیار شیعه است و بر خلاف تصور اولی و عمومی، نقل روایات شیخ صدوق از اهل سنت نهتنها ضربه به شیعه نمیزند بلکه موید آن است.
چرا لازم است ما به دیدگاه محدثین بزرگ شیعه مانند شیخ صدوق در مورد اهل سنت بپردازیم ؟ محدثین بزرگ شیعه، در قرن چهارم و پنجم، محور اصلی حدیث شیعه هستند.
در دوره حضور اهل بیت(ع) کتب و اصولی نوشته شد که این آثار به جوامع اویه حدیثی منتقل شد و بعدها نیز هر کاری در حوزه حدیث صورت گرفت با توجه به این کتب و منابع بود. صدوق محدثی تمام عیار است و تائید و جدل؛ دو علت استناد به روایات اهل سنت
تالیفات بعد از شیخ صدوق و شیخ طوسی، مرحوم کلینی و سید مرتضی و … عمدتا ناظر به روایاتی است که توسط این محدثین، پالایش و وارد شده است.
نگاه برخی از حوزویان و طلاب به شیخ صدوق، نگاه نادرستی است و وی را متمایل به احادیث اهل سنت میدانند، اگر کسی نگاه جامعی به شیخ صدوق داشته باشد خواهد دید این نسبت به صدوق درست نیست؛ زیرا صدوق بدون ملاک و معیار، حدیث از اهل سنت نقل نکرده است.
در حوزه شیعه، متداول بوده است که شخصیتهای علمی با نظرات و مبانی فکری و احادیث اهل سنت و حتی فتاوای آنها آشنا باشند؛ امروزه متاسفانه ما با مرزبندیهای خاصی وارد مباحث علمی میشویم؛ صحبت بنده بر سر تمایل به مکتب دیگر نیست بلکه بحث بر سر اشراف به آثار دیگران است.
شیخ صدوق اشراف زیادی بر آثار اهل سنت از جمله در مباحث فقهی داشته است و صدوق در من لایحضره الفقیه همچنین خصال و هدایة، در مورد سفر در ماه روزه، نظر اهل سنت را بیان سپس نظر فقهای شیعه و در نهایت با استدلال به قرآن، نظر شیعه را ترجیح داده است؛ نمونه دیگر نیز میزان مهریه است که ظاهرا در گذشته چهار هزار درهم بوده و الان ۵۰۰ درهم است، وی حدیثی را نقل کرده که منشا این حکم را بیان میکند.
نمونه دیگر از اشراف صدوق بر مباحث فقهی اهل سنت در مورد قنوت در نماز شب است و نظر اهل سنت را بیان کرده همچنین در مورد دیه نصرانی و مجوس و یهودی نیز در من لا یحضر روایتی از ابان بن تغلب از امام صادق(ع) نقل کرده که دیه یهودی، مجوس و … با دیه مسلمان یکی است؛ صدوق در ذیل روایت دیه اهل کتاب آورده است که روایات در این زمینه اختلافی است؛ وی بحث کرده که اگر اهل کتاب، شرایط ذمه را رعایت کند؛ یعنی از گوشت خنزیر و نکاح اخوات و … اجتناب کند، دیه برابر با مسلمان دارد و در غیر این صورت تفاوت دیه خواهد کرد ولی اهل سنت به صورت مطلق دیه را برابر گرفتهاند.
یکی از موارد اختلاف فتاوا میان اهل سنت و شیعه، در مور ارث هم در مقدار و هم در افراد میراثبر است؛ صدوق، روایتی را نقل کرده که سند آن، سنی است و به عتبه می رسد، که از ابن عباس نقل شده که منشا اختلاف در ارث، خلیفه دوم است و وقتی این فرد از ابن عباس در مورد چرایی عدم اعتراض به خلیفه میپرسد وی، بحث ترس از خلیفه را مطرح میکند.
صدوق به دیدگاههای غیرفقهی اهل سنت اشراف داشته است. وی در مورد رجعت، بحثی را عنوان کرده و گفته که اهل سنت امام مهدی را قبول و از نسل پیامبر و حضرت زهرا و امام (علی) بودن را هم قبول دارند ولی به دنیا آمدن ایشان را نمیپذیرند؛ همچنین اهل سنت معتقدند که عیسی(ع) در زمان ظهور پشت سر امام نماز خواهد خواند؛ صدوق با استناد به همین دیدگاه، رجعت را که از اعتقادات شیعه است مورد تائید قرار داده است.
وی با اشاره به تعبیر قرآنی«ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلائِکَةِ» تصریح کرد: همچنین در مورد اسماء و عرضه آن بر ملائکه که به صورت توصیفی و یا واقعی بوده است، صدوق مطلبی نقل کرده که عرضه پیامبر و ائمه بر ملائکه، دو معنا دارد و بعد فرموده که عرضه از طریق صفت و نسبت بوده و دستهای از سنیها هم این را قبول دارند.
صدوق بر احادیث اهل سنت اشراف داشته است و حدیث ۱۲ امام عمدتا از سوی احادیث اهل سنت بیان شده و روایات مرتبط نسبت به روایات شیعه، بیشتر است؛ وی در کمالالدین به اختلاف واژههای امیر و خلیفه در روایات مرتبط با این بحث از اهل سنت را ذکر کرد و تاکید کرده است که این روایات اهل سنت دلالت بر این مسئله دارد که روایات شیعه در مورد «اثنی عشر خلیفه» را تائید میکند.
صدوق هم تعارض با احادیث اهل سنت را از موارد ترجیح میداند و این مسئله با احادیث غیرمتعارض فرق دارد و میتوان از احادیث موافق اهل سنت به عنوان موید بیشتر برای روایات شیعه بهره برد؛ از دید صدوق، نقل مستفیض در منابع اهل سنت دلالت بر صحت روایات مشابه در شیعه است.
عمده روایاتی که صدوق از اهل سنت آورده است یا برای جدل با آنان و یا به عنوان موید آورده است؛ و به طور کلی میتوان گفت که صدوق، محدث و فقیه شیعه تمامعیار بر خلاف تصور اولی و عمومی است و نقل روایات وی از اهل سنت نهتنها ضربه به شیعه نمیزند بلکه موید آن است.
کریمیان با اشاره به کتاب کمالالدین و اخبار معمرین در این کتاب عنوان کرد: وی در اینجا اخباری از اهل سنت در مورد معمرین آورده است، همچنین درمورد قضاشدن نماز حضرت سلیمان و روایات عامه در این باره مطالبی نقل کرده که نشان از اشراف وی بر روایات اهل سنت است و آراء اهل سنت را زیر سؤال برده است؛ همچنین در مورد منشأ احکام مخالفان نیز پیگیریهای دقیقی داشته است که از جمله آن، میگوید من از استادم در مورد تکبیر اهل سنت بعد از نماز جمعه سؤال کردم و ایشان گفت که بنی امیه بعداز نماز جمعه، امام علی(ع) را لعن میکردند ولی عمربن عبدالعزیز آن را منع کرد و گفت: بعد از آن تکبیر و تهلیل بگوئید.
کریمیان با اشاره به جایگاه عامه در مورد شیخ صدوق به بی توفیقی اهل سنت در مورد عید فطر و قربان بیان کرد: ایشان به بحث بیتوفیقی آنان در درک این روزها و نماز آن اشاره دارد؛ همچنین ایشان کسی را که مخالف با اهل بیت(ع) باشد، کافر میداند و شایسته عذاب ابد؛ البته مراد این است که اگر کسی از اهل سنت بوده ولی مخالف ائمه(ع) نباشد، کافر نیست.
ایشان در مورد متکلمین اهل سنت نیز نظر خاصی دارد و فرموده که آنان شر خلق الله هستند و منشا بسیاری از مباحث اختلافانگیز هستند؛ همچنین درمورد قصهپردازان حدیثی آورده که نشان میدهد گروهی که تاثیر بسزا در انحراف امت اسلامی داشتهاند، قصهپردازان اهل سنت بودهاند.
صدوق در باب تشییع نیز آورده است که جلوی جنازه مخالفان برای تشییع نروید؛ زیرا فرشتگان عذاب در آن هستند؛ البته این سخنان به معنای آن نیست که ما از فردا علم اهل عذاب و کافر بودن همه اهل سنت را برداریم؛ بلکه این مقدار باید برای طلاب روشن باشد که وقتی سخن از کفر است؛ همه را کافر محسوب نمیکنیم و مراد اهل کتاب و یا اهل سنتی هستند که حق بر آنان آشکار شده ولی حق را نمیپذیرند.
وی حدیثی آورده است که اگر سوره حج را هر سه روز یکبار بخواند به حج مشرف خواهد شد؛ و در مورد اینکه اگر اهل سنت آن را بخواند در عذاب او تخفیف داده خواهد شد.
صدوق معتقد است نباید از نقاط مثبت اهل سنت غافل باشیم؛ نماز جمعه را با اذان آنان اقامه کنیم؛ زیرا نسبت به وقت حساسیت زیادی دارند؛ همچنین در بحث مخالفت با عامه که علمای شیعه گاهی بر روی آن مانور دادهاند؛ وی حدیثی را در علل الشرایع نقل کرده است که یکی از دلائل مخالفت این است که خلفا با سخنان امام علی(ع) مخالفت کرده و گاهی عکس آن را به مردم منتقل میکردند.
شیخ صدوق در مورد بحث و جدل با اهل سنت آورده است که اگر کسی بلد باشسد به خوبی با آنان بحث کند می تواند جدل کند ولی اگر کسی ضعیف است وارد بحث و جدل شدن برای او حرام است؛ نمونههایی را نیز خودش به صورت جدلی آورده است؛ از جمله در مورد نماز بعد از نماز صبح و عصر، احادیثی آورده است (زیرا اهل سنت این نمازها را جائز نمیدانند و آن را عبادت بر شیطان دانستهاند)؛ صدوق چند حدیث از عایشه و دیگران نقل کرده و بعد از آن، جدل کرده که این سخن عامه مخالف با سیره و سنت پیامبر(ص) است.
همچنین در مورد فراغت از سوره حمد در نماز و سکوت بعد از آن که اهل سنت به آن معتقد هستند، مطرح کرده که اگر پیامبر(ص) بعد از قرائت سکوت میکرده پس چرا الان اهل سنت، آمین میگویند و این مسئله، بدعت و مخالف با سیره پیامبر(ص) است.
زنده بودن حضرت خضر نیز در کمال الدین مورد اشاره قرار گرفته و فرموده است که اگر اهل سنت قائل به غیب و زنده بون او هستند میتواند مویدی برای زنده و غائب بودن حضرت مهدی(عج) قرار گیرد. همچنین وی به روایات اهل سنت در مورد عمر برخی افراد معمر، که خود آنان نقل کرده، استناد کرده و استبعاد در مورد امام مهدی(عج) را زیر سؤال برده است. صدوق در مورد شبهات مخالفان و راه دفع آن، بحث کرده است؛ همچنین وی بر لزوم تقیه تاکید و روایاتی در این زمینه بیان کرده است.
دیدگاه خود را بیان کند